1ـ خیر پنهانى و کتمان گرفتارى
من کنوز الجنه البر و اخفاء العمل و الصبر على الرزیا و کتمان المصائب.(1)
از گنجهاى بهشت;نیکـى کـردن و پنهان نمـودن کـار (نیک) و صبر بر مصیبتها و نهان کـردن گـرفتـاریها ( یعنـى عدم شکایت از آنها) است.
2ـ ویژگیهاى زاهد
الزاهـد فـى الـدنیـا مـن لـم یغلب الحـرام صبره و لم یشغل الحلال شکره.(2)
زاهد در دنیا کسى است که حرام بر صبرش غلبه نکند, و حلال از شکرش باز ندارد.
3ـ تعدل در جذب و طرد افراد
احبب حبیبک هـونـا ما عسـى ان یعصیک یـومـا مـا. وابغض بغیضک هـونا ما عسى
ان یکون حبیبک یوما ما.(3)
با دوستت آرام بیا, بسا که روزى دشمنت شود, و با دشمنت آرام بیا , بسـا که روزى دوستت شود.
4ـ بهاى هر کس
قیمه کل امرء ما یحسن (4)
ارزش هـر کسـى آن چیزى است که نیکـو انجـام دهــد, (مـرد را آن بهاست که در دیـده اش زیبـاست . نهج البلاغه شهیــدى, ص 373)
5 ـ فقیه کامل
الا اخبر کم بالفقیه حق الفقیه؟ من لم یرخص الناس فى معاصى الله و لم یقنطهم مـن رحمه الله و لم نومنهم من مکرالله و لم یدع القرآن رغبه عنه الى ما سواه, و لا خیر فـى عباده لیـس فیها تفقه. و لاخیـر فى علم لیـس فیه تفکـر . و لا خیـر فى قرائه لیس فیها تدبر.(5)
آیا شما را از فقیه کامل خبر ندهم ؟ آن که به مردم اجازه نافرمانـى خـدا را ندهد, و آنها را از رحمت خدا نـومید نسازد, و از مکر خـدایشان آسـوده نکند, و از قرآن رو به چیز دیگر نکند, و خیرى در عبادت بدون تفقه نیست, وخیرى در علـم بـدون تفکـر نیست, و خیـرى در قـرآن خـوانـدن بـدون تـدبـر نیست .
6ـ خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
انما اخشى علیکم اثنین: طول الامل و اتباع الهوى, اما طول الامل فینسى الاخره و امـا اتبـاع الهوى فـانه یصـد عن الحق.(6)
همانا بـر شما از دو چیز مـى ترسم :درازى آرزو و پیروى هواى نفس. اما درازى آرزو سبب فرامـوشى آخرت شـود, و اما پیروى از هـواى نفـس , آدمى را از حق باز دارد.
7ـ مرز دوستى
لاتتخذن عدو صـدیقک صـدیقـا فتعدى صـدیقک.(7)
بـا دشمـن دوستت دوست مشـو کـه ( بـاایـن کـار) بـا دوستت دشمنـى مـى کنى .
8ـ اقسام صبر
الصبـر ثلاثه : الصبـر على المصیبه , و الصبـر علـى الطـاعه, و الصبـرعلــى المعصیه.(8)
صبر بر سه گونه است:صبر بر مصیبت, و صبر بر اطاعت, و صبر بر(ترک ) معصیت.
9ـ تنگدستى مقدر
من ضیق علیه فى ذات یده, فلم یظن ان ذلک حسن نظر من الله له فقد ضیع مامولا. و من وسع علیه فى ذات یده فلم یظن ان ذلک استدراج من الله فقد امـن مخوفا.(9)
هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست, یک آرزو را ضایع کرده و هـر که وسعت در مـال یافت و نپنـداشت که ایـن یک غافلگیـرى از سـوى خـداست, در جاى ترسناکى آسوده مانده است.
10ـ عزت نه ذلت
المنیه ولاالدنیه و التجلد و لا التبلـد و الدهـر یومان: فیوم لک و یوم علیک فـاذا کـان لک فلاتبطـر, اذا کـان علیک فلا تحزن فبکلیهمـا ستختبـر.(10)
مردن نه خوار شدن و بى باکى نه خود باختن روزگار دو روز است, روزى به نفع تو و روزى بـه ضرر تـو چون به سودت شد شادى مکـن, و چون به زیانت گردید غم مخور, که به هر دوى آن آزمایش شوى.
11ـ طلب خیر
مـا حـار مـن استخـار , ولانـدم مـن استشـار.(11)
هـر که خیـر جـویـد سـرگـردان نشـود, وکسـى که مشـورت نماید پشیمان نگردد.
12ـ وطن دوستى
عمرت البلاد بحب الاوطان.(12)
شهرها به حب و دوستى وطن آباداند.
13ـ سه شعبه علوم لازم
العلـم ثلاثه: الفقه للادیـان, و الطب للابـدان, و النحـو للسـان.(13)
دانـش سه قسـم است: فقه براى دیـن, و پزشکـى براى تن , و نحـو براى زبان .
14ـ سخن عالمانه
تکلموا فى العلم تبین اقدارکم .(14)
عالمـانه سخـن گـوییـد تـا قـدر شمـا روشـن گـردد.
15ـ منع تلقین منفى
لا تحدث نفسک تفقر و لا طول عمر.(15)
فقـر و تنگـدستـى و طـول عمـر را به خـود تلقیـن نکـن.
16ـ حرمت مومن
سبـاب المـومـن فسق و قتـاله کفـر و حـرمه مـاله کحرمه دمه.(16)
دشنام دادن به مومن فسق است,و جنگیدن با او کفر, و احترام مالش چـون احترام
خونش است.
17ـ فقر جانکاه
الفقـر المـوت الا کبـر, و قله العیـال احـد الیسـارین و هو نصف العیش. (17)
فقر و ندارى بزرگترین مرگ است وعائله کم یکى از دو توانگرى است,که آن نیمى از خوشى است.
18ـ دو پدیده خطرناک
اهلک النـاس اثنـان : خـوف الفقـر و طلب الفخر.(18)
دو چیز مـردم را هلاک کـرده: تـرس از نـدارى و فخـر طلبى.
19ـ سه ظالم
العامل بـالظلـم و المعیـن علیه و الـراضـى به شـرکـاء ثلاثه.(19)
شخص ستمکار و کمک کننـده بـر ظلـم و آن که راضى به ظلم است, هـر سه با هم شریک اند.
20ـ صبر جمیل
الصبر صبـران: صبـر عنـد المصیبـه حسـن جمیل, و احسـن من ذلک الصبر عند ما حرم الله علیک .(20)
صبر بر دو قسـم است: صبر بر مصیبت که نیکـو و زیباست, و بهتر از آن صبر بر چیزى است که خـداونـد آن را حـرام گـردانیـده است.